من و یه فندق تنها

یادداشت های من و فندق

من و یه فندق تنها

یادداشت های من و فندق

دارنم...

اااااا چه جالب من نمیدونستم کیم جون(وو بین پسران برتر از گل) تو گروه تی مکسه!!!دمش گرم.فندق داره میگه این دست پرورده ی خودمه.امروز رفتم کتابخانه.میخواستم یه کتاب بگیرم ببینم  رو این تبلت کوفتی چجوری باید فارسی ساز نصب کنم...نمیخوام بدمش بیرون برام درست کنن.ولی چشم باز کردم دیدم تو بخش رمان نوجوان واسادم.آخی یه زمانی این تیکرو مثل کف دستم میشناختم.صبح تا شب شب تا صبح اونجا پلاس بودم...دیگه برای اینجور کارا پیر شدم.البته هنوزم تو رده ی نوجوونا حساب میشم ولی وقتی من سوم دبستان بودم همرو خونده بودم و دیگه برام جذابیت چندانی نداره...خلااااااصههههه داشتم همینطوری کتابا رو میدیدم و حسرت میخوردم که یهو یه کتاب دیدم...سرنوشت لارتن کرپسلی...آره همونی که دارن شانو خون اشام کرد...انگاری که منم همراش خون آشام شده بودم.همراه باهاش میخندیدم و اشک میریختم.یه زمانی عاشق استیک خام شده بودم....شوخی کردم بابا.خلاصه اینکه کتابرو دیدم و داغم دوباره زنده شد.اون موقع فندق نبود و دارن آقای خونم بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد