من و یه فندق تنها

یادداشت های من و فندق

من و یه فندق تنها

یادداشت های من و فندق

تو این تعطیلات از شهر کنده بودیم و رفته بودیم شمال.لب ساحل به ترتیب من و محبوبه و نجمه و مهدیه(دختر عمه هام)نشسته بودیم که فرناز گفت یه کلاغ چهل کلاغ بازی کنیم.

بازی از این قراره که یه کلمه ای رو نفر اول میگه و تا نفر آخر این کلمه درگوشی گفته میشه.به طوری که تا نفر آخر این کلمه به کلی عوض میشه و موقعیت پیش میاد تا هار هار بخندید.من شروع کردم به بازی.اوومدم سر به سر فرناز بذارم برای همین در گوش محبوبه گفتم فرناز گوزو.

فرناز نفر آخر بود و باید خودش کلمه را بلندمیگفت.اگه درست پیش میرفت اوون باید بلند میگفت فرناز گوزو.

کلمه چرخید تا به فرناز رسید.اوومد که بگه سرخ و بنفش شد و گفت فرناز انو.تعجب کردم.بعدا فهمیدم که وقتی به محبوبه گفتم فرناز گوزو.خوشش اومده بود از این شوخی و به نجمه گفته بود فرناز رینو و نجمه هم به فرناز رینو تغیرش داده بود و به مهدیه گفته بود.

و اینگونه بود که لقب فرناز رینو شد.این وسط فقط کرم مهدیه از همه کمتر بود.هار هار هار

یه اتفاق خوب

وای امروز یه اتفاق فوق العاده برام افتاد...انقدر تا خونه خندیدم که نفس کم اووردم. تو کلاس موسیقی یه استاد داریم که من به دلایلی که ازش یه کینه چرکی گرفتم.از شانس منم کلاس من بغل این یاروئه.پارسال اسفند من به مامانم گفتم این موسسه ثبت نام کنه و دیگه معلمم نیاد خونمون.تا هم خرج کمتر شه و هم کلاسارو جدی تر بگیرم.خلاصه رفتم کلاس این آقا و قرار شد از من یه تست بگیره که ببینه سطحم چجوریه.خدا وکیلی بدم نبودم ولی این بابا از من آزمون نگرفت و منو یه راست فرستاد کلاس مبتدی تا یه دوره بگذرونم و بعد بیام کلاسش از اون موقع شد که کینم شروع شد و هر روز داره چرکی تر میشه که این جلسه که رفتم دیدم یه پسر بچه در ابعاد 1 متر در 20 سانت رفته تو کلاس این آقائه و داره 6 یا 7 تا آهنگ قبل منو دست و پا شکسته میزنه.برای همین غرورم جریحه دار شد 

کلاس تموم شد و من از کلاس اومدم بیرون.کلاس ما و اون آقائه با هم یه زاویه ی 90 درجه درست میکنه.تا خیابون رفتم و یه دفعه دلمو به دریا زدم وبرگشتم تا از استاد الانم که مثلا به مبتدیا درس میده بپرسم که با وجود کار خوبم چرا منو نمیفرسته کلاس آقا خفنه.برگشتم و از منشی پرسیدم استادم هنوز هست یا نه.که اونم گفت تو کلاس 5(همون کلاسه که با کلاس استاد پرروئه زاویه قائم میسازه)اوومدم سریع برم تو کلاس که آقاهه منو نبینه.همینکه رفتم تو کلاس مستقیم رفتم تو سینه ی آقاهه.فقط باید منو میدیدی که چجوری خیت شدم.دم در واسادم که پاشه بره کلاس خودش که اوومد دم در و گفت بیا تو من رفتم.رفتم تو دیدم هنوز واساده.استادم گفت مریم جان کارم داشتی؟منم پر رو پر رو گفتم یه عرض خصوصی باهاتون داشتم که مزاحممون شرشو بکنه.فهمید که با کیم(یعنیاا اگه نمیفهمید در حد جلبک هم آی کیو نداشت)خندید و رفت بیرون.به استادمون گفم که من دوست دارم کلاس شما بمونم ولی نمیفهمم چرا تا حالا منو کلاس آقای اس نفرستادید.یعنی من هنوزم در سطح مقدماتیم؟خندید و گفت نه و توضیح داد که الانم میتونم برم ولی خواسته که بیشتر آماده شم.خلاصه اینکه تا خونه داشتم مثل روانیا میخندیدم.