من و یه فندق تنها

یادداشت های من و فندق

من و یه فندق تنها

یادداشت های من و فندق

یه اتفاق خوب

وای امروز یه اتفاق فوق العاده برام افتاد...انقدر تا خونه خندیدم که نفس کم اووردم. تو کلاس موسیقی یه استاد داریم که من به دلایلی که ازش یه کینه چرکی گرفتم.از شانس منم کلاس من بغل این یاروئه.پارسال اسفند من به مامانم گفتم این موسسه ثبت نام کنه و دیگه معلمم نیاد خونمون.تا هم خرج کمتر شه و هم کلاسارو جدی تر بگیرم.خلاصه رفتم کلاس این آقا و قرار شد از من یه تست بگیره که ببینه سطحم چجوریه.خدا وکیلی بدم نبودم ولی این بابا از من آزمون نگرفت و منو یه راست فرستاد کلاس مبتدی تا یه دوره بگذرونم و بعد بیام کلاسش از اون موقع شد که کینم شروع شد و هر روز داره چرکی تر میشه که این جلسه که رفتم دیدم یه پسر بچه در ابعاد 1 متر در 20 سانت رفته تو کلاس این آقائه و داره 6 یا 7 تا آهنگ قبل منو دست و پا شکسته میزنه.برای همین غرورم جریحه دار شد 

کلاس تموم شد و من از کلاس اومدم بیرون.کلاس ما و اون آقائه با هم یه زاویه ی 90 درجه درست میکنه.تا خیابون رفتم و یه دفعه دلمو به دریا زدم وبرگشتم تا از استاد الانم که مثلا به مبتدیا درس میده بپرسم که با وجود کار خوبم چرا منو نمیفرسته کلاس آقا خفنه.برگشتم و از منشی پرسیدم استادم هنوز هست یا نه.که اونم گفت تو کلاس 5(همون کلاسه که با کلاس استاد پرروئه زاویه قائم میسازه)اوومدم سریع برم تو کلاس که آقاهه منو نبینه.همینکه رفتم تو کلاس مستقیم رفتم تو سینه ی آقاهه.فقط باید منو میدیدی که چجوری خیت شدم.دم در واسادم که پاشه بره کلاس خودش که اوومد دم در و گفت بیا تو من رفتم.رفتم تو دیدم هنوز واساده.استادم گفت مریم جان کارم داشتی؟منم پر رو پر رو گفتم یه عرض خصوصی باهاتون داشتم که مزاحممون شرشو بکنه.فهمید که با کیم(یعنیاا اگه نمیفهمید در حد جلبک هم آی کیو نداشت)خندید و رفت بیرون.به استادمون گفم که من دوست دارم کلاس شما بمونم ولی نمیفهمم چرا تا حالا منو کلاس آقای اس نفرستادید.یعنی من هنوزم در سطح مقدماتیم؟خندید و گفت نه و توضیح داد که الانم میتونم برم ولی خواسته که بیشتر آماده شم.خلاصه اینکه تا خونه داشتم مثل روانیا میخندیدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد